ماه پشت ابر
ای انکه در غیابت اشکم چو سیل جاری
بی یاد تونشستن آردجنون وخواری
ای طالب حضورم گمگشته در غروم
دریاب دردعاشق هنگام بیقراری
با یادتونشستم جز عهدتو کسستم
باهرکه بسته بودم پیمان وعهدیاری
دردت به جان خریدم حسرت به دل کشیدم
خواهم به تورسیدن با صبروپایداری
باسختی ومصیبت ازفصل غم گذشتم
دیدم وجود سبزت در برگ وشاخساری
هرلحظه ودقیقه هستم درانتظارت
ای ماه پشت ابرم بازآ چو نوبهاری
+ نوشته شده در دهم تیر ۱۳۹۰ ساعت ۱۲:۳۷ ب.ظ توسط رضاونفس
|